... حدیث راه

... راه را باید رفت

... حدیث راه

... راه را باید رفت

آخرین مطالب

حج نیمه تمام ماند!!!

اینجمله آشنا نیست؟؟؟...امام حسین (ع)... کربلا ... قتلگاه

شاید در پی این حج نیمه تمام عاشورایی در پیش است.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۵
ساجد جوانرودی

کیانوری تعبیری دارد در سال های دور، که این روزها خیلی درست ست .. می گوید دو چیز خیلی سر و صدا می کند، یکی خرده پول و دیگری خرده دانش ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۹
ساجد جوانرودی

 گاهی فکر می کنم شاید تمام هنر زندگی کردن اینست که از افرادی که باعث رنجش  خاطر ما می شوند، استفاده کنیم ... 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۸
ساجد جوانرودی

این روزا زیاد ازم می پرسن که از شرایط فعلی ام راضی هستم یا نه ...

یاد اون بنده خدا می افتم که ازش پرسیدن، از قفل فرمونت راضی هستی یا نه؟.. گفت :آره .. فقط سر پیچ ها یه کم اذیت می کنه....

.

.

باری به هر حال  ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۳۹
ساجد جوانرودی

شیری نشسته بود و یک خرگوش درباره عدالت با او سخن می گفت. خرگوش درباره عدالت داد سخن داد و بهترین حقایق را برای شیر عرضه کرد. آنگاه از شیر پرسید: ای شیر محترم بفرمایید که این سخنان حقیر درباره عدالت چگونه بود؟ شیر با کمال متانت و اطمینان خاطر چنین پاسخ داد که ای خرگوش عزیز سخنان تو درباره عدالت بسیار خوب و با ارزش بود. تنها نقصی که داشت این بود که تو درباره چنگال ها و دندان های تیز و نیرومند من هیچ سخنی به میان نیاوردی که من این ها را چه کنم؟ والا همه سخنان شما جالب بود.


ارسطو

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۳
ساجد جوانرودی

راغب اصفهانی در محاضرات لطیفه ای نقل می کند که یک اعرابی را به عراق سخت می زدند. گفت: چه کرده ام؟. گفتند: عمر نام داری .. گفت: نه والله، نام من عمران است .. گفتند: پس در دم بکشیدش که الف و نون عثمان نیز دارد  ...


حالا حکایت ماست و این مشکلاتی که این روزها ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۲
ساجد جوانرودی

" از بین تمام چیزهایی که این روزها از دست داده ام، بیشتر از همه دلم برای ذهنم تنگ شده ست ... "


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۸
ساجد جوانرودی

گره کارآفرینی با دانشکده کارآفرینی باز نمی شود ، با فرهنگ کارآفرینی راه می افتد!

کار عار نیست.... ثروتمند عرب، چاه می کند و در مزرعه دیگران به مزد کار می کرد، و او هم انسان کامل بود و هم مولای موحدان.... .

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۰
ساجد جوانرودی

ابو حنیفه روزی می گذشت. کودکی را دید که در گل بمانده. گفت : گوش دار تا نیفتی. کودک گفت: افتادن من سهل است، گر بیفتم تنها باشم! اما تو گوش دار که گر پای تو بلغزد، همه ی مسلمانان که پس تو آیند بلغزند ...

تذکره الاولیا

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۴
ساجد جوانرودی


کودکان

نمی توان همه کودکان را کشت...

یکی برای انتقام زنده می ماند

یا با آب به کاخ فرعون می رود یا با آه ...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۲۲:۱۹
ساجد جوانرودی